در چله دوم سال 1313 در اصفهان در خانواده ای بازاری متولد شدم، بعد از گذر دوران سخت کودکی و نوجوانی، در دانشسرای عالی دانشگاه تهران، در رشته ریاضی پذیرفته شدم، به اصفهان بازگشتم و در شهر رضا، به تعلیم و تربیت خویش مشغول شدم. دیار را در غم یار ترک کردم و در شیراز، شهر شعر و ادب، ساکن شدم، زندگی نو....که همیشه جریان دارد و قلبم شاکر و زبانم ذاکر اوست.
سرنوشت
مرا در روز اول در اَلََست***چنین بوده است سرنوشتی که هست
کنونم که این زندگانی بود***در آن رازهائی نهانی بود
چرا زادگاهم سپاهان کنند***مرا جای در بیت فقیران کنند
نباید گزیدن زن دیگری***شود مادرم یا بود همسری
پسر زاد مادر مرا روز زاد***چو مردان زیستن بمن یاد داد
نبود اختیاری گزینم وطن***به کیش و آئین و رسم کهن
بشد نیک و بد بر من آنجا سوار***زمشتاق بودن یا ترک یار
زتن پوش و گریه و خنده ام***همان بود مکتوب پرونده ام
مرا پروراندند در آن دیار***چه بسیار کم بود زمن اختیار
اگر خود فکری بسر داشتمی***زابراز بر جان خطر داشتمی
اگر نه اجبار بود بل اختیار***مرا بهترین خانه بوده است و یار
پدر مادر نیک نیکو سرشت***من آنرا بودم آرزو و سرنوشت
بخواستم من فکر تحقیق کنم***خدا را ستایش دینم کنم
کنون راضیم زآنچه آمد پدید***بسا صبر باید زدوران کشید
بفرما تو پیر روز نخست***چه بوده است تو را انتخاب درست
همین پاک بودن وعشق خدای***تلاش و درستی بماند بجای