پیام پیر

شعر و ادب پارسی

پیام پیر

شعر و ادب پارسی

این مجموعه در طول سالیان زندگی به بهانه شرایط زمانه سروده شده است.

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

سحرگاهان

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۳۲ ب.ظ
سحرگاهان

سحرگاهان که مردم خفته بودند***برای تو چنین شعری سرودم

تو بیدرای نشاید خواب بودن***تو هوشیاری چرا بی هوش باشم

تو حَی چرا من مرده باشم***   تو جان دادی که من هم زنده باشم

به عشقت دلخوش و خشنود هستم***از آن جامی که دادی مست باشم

خدا، هستی تو جان و فکر و ذکرم***تو ای اندیشه های بکر بکرم

در انعام تو غرق است وجودم***خوشم که مورد لطف تو هستم

در آن وقتی که دیدم چشم مستت***شدم عاشق و پیمان با تو بستم

جوانی و کنون که پیر هستم***مثال تو دگر یاری نجستم

به کوی تو سراسر شادمانی است***فقط آنجا حقاً زندگانی است

سراسر سفره تو رایگانیست***مثال برف و باریدن آسمانیست

روزگار پیر باشد سراسر شادمانی***که با عشق خدا کرد زندگانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۸
سیدعبداله موسوی‌مدنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی